دروغها و تهمتهای جدید پیمان عارف

این متن توسط خوانندگان ارسال شده است

بیزیم سولدوزـ پیمان عارف که پیش از این در وبلاگ خود برای برگزاری مراسم ختم ورجاوند در تبریز اعلام آمادگی نموده بود ، در تازه ترین گزافه گویی خود در پاسخ به یک دانشجوی کرد که گفته بود "تو هم مثه بقیه تورکها و همشهریهای عوضیت دشمن ملت کورد هستی" نوشت: من دشمنی با "ملت کرد" و "ملت ترک" دارم. اودر بخش دیگر از نوشته اش به نشریه وزین و ماندگار در تاریخ جنبش دانشجویی آذربایجان؛ "یول" ، توهین نموده و نوشت: هنوز دانشکده حقوق دانشگاه تهران "یول" پاره کردنهای مرا فراموش نکرده است. او همچنین بدروغ از زبان دلاور مرد آذربایجانی عباس لیسانی، نوشت: عباس لسانی میگوید ایران مال ماست و سربلندی و شوکت اش شوکت ماست و حتی باید آذربایجان آن طرف نیز به ما بپیوندد. او همچنین در واکنش به انتشار عکسها خود درمذاسم 21 آذر پارسال در وبلاگ یکی از دانشجویان شوونیست- که البته سابقا باهم همفکر بوده اند ولی در این اواخر کنتاکتهای باهم داشته اند - در یک دروغ آشکار ، حضور مزورانه خود در مراسم گرامیداشت 21 آذر پارسال را در دانشگاه تهران منکر شد و نوشت: تاکنون در هیچ مراسمی که در گرامیداشت سید جعفر پیشه وری برگزار شده باشه شرکتی نداشته ام. و قویا و مجدا عرض میکنم که عکسهایی که در وبلاگ شوکران نامه منتشر گردیده ساختگی و مونتاج شده است
متن کامل نوشته های دانشجوی کرد و پیمان عارف، این عنصر خود فروخته آذربایجان در ذیل می آید:
نویسنده: دانشجوی کورد
سه شنبه 27 آذر1386 ساعت: 22:48
عارف فاشیست! خودتو چند به شونیستای فارس فروختی نامرد؟ خداوکیلی راستش رو بگو اگه تو تظاهرات دانشگاه همشهریهای عوضیت وجودشو داشتن که حضور پیدا کنن بازم اینقدر لیچار می بافتی؟ تو هم مشکلت اینه که مثه بقیه تورکها دشمن ملت کورد هستی. این البرز زاهدی خوب رسوات کرده نامرد. تو دشمن ملت کوردی براتم فرقی نداره که با پان ایرانیستا بر علیه ملت قهرمان ما متحد بشی یا با پان تورکا.
بسه دیگه اینقدر هم لیچار بار این و اون نکن. من خودم شاهد بودم که اون روز همین البرز زاهدی و دوستانش چه دلاوریهایی تو دانشگاه کردند بزدل اونوقت تو کجا بودی نامرد؟ اگه مرد نیستی و شرف نداری به دیگران حمله نکن.

نویسنده: تجددنامه/ پاسخ به دانشجوی کورد
چهارشنبه 28 آذر1386 ساعت: 0:9
1: در جایی از ملی گرایی ایرانی ایستاده ام که تنها مفاهیمی که در "سخن سیاسی" اش نمیگنجد مفاهیم شوونیستی و فاشیستی است. آنجا جایی است که لیبرال-ناسیونالیسم میخوانندش و تمامی روشنفکری مشروطه -مکتب تبریز از فتحعلی آخوندزاده تا ملکم و میرزا یوسف خام مستشارالدوله تبریزی و...- آنجا ایستاده اند. در تاریخ معاصر متاخر نیز برجسته ترین نمادش مصدق کبیر است. آیا مصدق شوونیست بود؟ آیا مصدق فاشیست بود یا فاشیسم ستیز و قربانی فاشیسم اتفاقا برخی از روایتهای فاشیستی از ناسیونالیسم ایرانی چون سومکا و آریا و ....! 2 از وقتی یادم میآید مصدقی بودم و هیچگاه چیز دیگری نبوده ام. مصدقی و لیبرال-ناسیونالیست امروز نشده ام. بلکه در تمام زندگی سیاسی ام چنین بوده ام و هستم!

: دشمنی با "ملت کرد" و "ملت ترک" و تمام تجزیه طلبان دیگر دارم اما با قوم کرد و قوم ترک و.... تا بدانجا که پای خویش از تمامیت ارضی این خاک پاک فراتر ننهاده اند، مفاهمه ای کاملا همدلانه دارم! 3: اگر به قول شما همشهریانم نیز رفتاری چنین گستاخانه و تجزیه طلبانه از خویش بروز میدادند ، قطعا آتشین تر نهیب شان میزدم. هنوز دانشکده حقوق دانشگاه تهران "یول" پاره کردنهای مرا فراموش نکرده است. البته الان بسیار لیبرالتر برخورد میکنم و "یول" را پاره نمیکنم و گمان نمیدارم که اینان اجنبی زاده هستند اما چنان نهیب شان میزنم که.....! ضمنا من حتی در میان تندترین همشهریانم نیز "جدایی طلب" ندیده ام. این را جدا میگویم. "جدایی طلبی" در کوردیستان شما قائده است اما در آذربایجان ما استثناء! آذربایجان هماره سر ایران و پاسدار ایران بوده است. امروز نیز به گمانم فعالین قومی اش بر بستر شکافی واقعی تنها "حقوق فرهنگی شان" را در چارچوب ایران زمین میطلبند و بس! وقتی عباس لسانی میگوید ایران مال ماست و سربلندی و شوکت اش شوکت ماست و حتی باید آذربایجان آن طرف نیز به ما بپیوندد. و تنها نقدش این است که در مناسبات اجتماعی و توزیع قدرت نسبت ترک-فارس میبایست تعدیل شود، من چگونه به این ایرانی که خواهان بازگشت 17 شهر قفقاز نیز هست میتوانم انگ تجزیه بزنم؟ اصلا مگر جدایی آذربایجان از ایران ممکن است؟ مرزش را لطفا به من بگویید! ... برای روشن شدن اذهان میگم. با وجود آنکه سید جعفر پیشه وری رو مستند به عهدنامه قوام-سلام الله جاوید جدایی طلب نمیدونم ولی تاکنون در هیچ مراسمی که در گرامیداشت او برگزار شده باشه شرکتی نداشته ام. و قویا و مجدا عرض میکنم که عکسهایی که در وبلاگ امنیتی شوکران نامه- متعلق به دلاور آملی مان- منتشر گردیده ساختگی و مونتاج شده است

فرزاد صمدلی اخراجی علوم سیاسی امام صادق است. تصمیم میگیرم نشسته و به سخنانش گوش دهم. دقایقی نیز مینشینم و به سخنرانی تجلیل آمیز و البته غیر تحلیلی فرزاد صمدلی گرامی در مورد فرقه دموکرات آذربایجان گوش میدهم. در میانه سخنرانی اش نیز که احساس میکنم سخنانش فهم سیاسی جدیدی بر داشته ها و دانسته هایم -به عنوان یک دانش آموز علم سیاست و نه دانشجوی عادی و پرشور آذربایجانگرا- نمی افزاید، به آرامی جلسه را ترک میکنم و...